این روزها...
دیگر نوشتن را مثل قبل دوست ندارم...
شاید...
شاید چون دیگر دستانم توانش را ندارند...
خسته ام بس که خاطراتت را بر دستانم نگه داشتم
آخخخخ.....چه بده دل آدم بگیره..ولی اون طرف اصن خیالشم نباشه دلت گیرشه...
حالم بده
سلااام..بچه های عزیز..توجـــــــــــــــــــــه..
من این وبلاگ رو از صاحب قبلیش خریدم........
دیگه آرزو نیست.........!!!
خوشحالم اومدم اینجاااا!
ϰ-†нêmê§ |